![](http://yusahrizal.files.wordpress.com/2009/04/01_the_sky_crawlers.jpg)
انیمیشن خزندگان آسمان The Sky Crawlers
خزندگان آسمان The Sky Crawlers ،آخرین فیلم انیمیشن بلند مامورو اوشی Mamoru Oshi کارگردان معروف ژاپنی، اقتباسی است از رمانی به همین نام نوشته ی هیروشی موری Hiroshi Mori .
خزندگان آسمان داستان خلبانی بنام یوئیچی کانامی Yuichi Kannami را تعریف میکند که در واقع یک مرگباز* Kildren است: مرگباز ها موجوداتی هستند که از طریق مهندسی ژنتیک متولد و ساخته میشوند، ظاهری انسانی و سن و سالی برابر با یک جوان بالغ را دارند بی آنکه واقعا در ساخت آنها ( سن) تعریف شده باشد. وظیفه ی آنها جنگیدن است و کشته شدن! روستوک و لاترن دو کمپانی هستند که در رهبری جنگی که نه آغازی دارد و نه پایان شریک هستند. آنها این جنگ را و مرگبازها را فقط برای سرگرمی! مردم به راه انداخته اند!!! یک بازی بی رحمانه و به شدت واقعی… قهرمان داستان، یعنی خلبان کانامی یوئیچی با فرمانده ی ارشد خود، کوساناگی سوئیتو Suito Kusanagi، که زنی است بظاهر سرد و بی احساس دوست میشود و به تدریج که پیوند میان ایندو محکمتر می شود، کانامی یوئیچی لحظات تلخ و شیرینی را تجربه می کند و به مرور پی میبرد که در موقعیت ناخواسته ای قرار گرفته که گریزی از آن نیست….
داستان آخرین فیلم مامورو اوشی، خزندگان آسمان، بیش از آن بیانگر صلح است که مناسب یک فیلم جنگی باشد. داستان فیلم گام به گام و به آرامی در طی 122 دقیقه به پیش میرود. زمان زیادی از فیلم صرف به نمایش در آوردن اروپایی متفاوت و غیر متعارف می شود که کانامی یوئیچی و سایر همقطاران و دوستان خلبانش در آن زندگی می کنند. کارگردان به وضوح علاقه و احترام زیادی نسبت به نویسنده ی رمان ( هیروشی موری) داشته است و سعی داشته نسبت به فضاهای تعریف شده در کتاب تا حد امکان وفادار بماند. زیبایی ساده اما تکان دهنده ی مناظر روستایی، سایه های ساکت و سنگین بناهای شهری و محدوده ی محصور خانه ی قدیمی اربابی ، همه در قالب تصویرگری واقع گرا و موسیقی و صدا های شفاف فیلم تشدید میشوند.
و البته…نبردهای فیلم…
فیلمهای مامورو اوشی، همه بخاطر ورود ناگهانی و تکان دهنده ی فیلم به حیطه ی خشونت مشهور هستند. در این رابطه، خزندگان آسمان نیز مستثنی نیست. عنوان فیلم خود تا حدودی بیانگر جانمایه ی فیلم نیز هست: این خلبانان، حشراتی هستند که در فضای لا یتنهای و عمیق آسمان میخزند و به اینسو و آنسو میروند . در حالیکه در مقایسه با خشونت موجود در نخستین صحنه های فیلم قبلی اوشی : روح در کالبد Innocence ، خزندگان آسمان کمتر به نمایش بصری خشونت میپردازد، اما در همین حال با توان و صراحت بیشتری به عدم توازن و کیفیت پوچ و نامتعادل موجود در نبردهای هوایی اشاره می کند: اگر یوئیچی در نبرد هوایی نجات پیدا میکند، صرفا و به سادگی به این دلیل است که او خلبان خوبیست. او نه جاه طلب است و نه میخواهد تواناییهایش را به نمایش بگذارد. هیچ عملیات خارق العاده ای انجام نمیدهد و هواپیمایش نیز وسیله ی خاص و خارق العاده ای نیست. فیلم در این رابطه تکلیفش را خیلی زود با بیننده روشن میکند و به بیننده میفهماند که قرار نیست به تماشای فیلمی از قماش Top Gun با آن نمایشهای هوایی و آن مدل شخصیتها بنشیند. تنها نکته ای که بر آن تاکید میشود تجربه و مهارت یوئیچی است.
بتدریج که فیلم به پیش میرود تماشاچیان بیشتر و بیشتر به درک شخصیت یوئیچی بعنوان یک مرگباز میرسند. تماشاچیان در میابند که در در ورای ظاهر مرگبازها، چیزی بیشتر از یک موجود ژنتیکی همیشه جوان و بدون سن و سال که برای کشته شدن آفریده شده وجود دارد. همزمان با درک بینندگان از شخصیت یوئیچی، او خود نیز به آرامی و با به هم چسبانیدن قطعات مختلف داستان، پی به رموز زندگیش میبرد. نتیجه گیری و جان کلام پایان فیلم بطور غافلگیر کننده ای در مقایسه با سایر فیلمهای مامورو اوشی امیدوار کننده است: جاودانگی لزوما به معنای زندگی ابدی نیست، بلکه میتواند به معنی شانسی برای آغازی دوباره نیز باشد.
در فیلم ، داستان نسبت به تصاویر و سانتی مانتالیزم ( احساسات گرایی) نهفته در آنها در مکان دوم قرار میگیرد. اما حتی همین داستان نیز سرشار است از نمادها و گزینه های مورد علاقه ی مامورو اوشی : داستانی رویایی که به خاطرات، هویت و نقش ارتش در زمان صلح میپردازد و در خلال بیان این دغدغه ها، اوشی ما را به تماشای یک عاشقانه ی سوزناک ، فضاهایی به شدت تاثیرگذار و به یاد ماندنی و نمادهای آشنای دنیای انیمه ی ژاپن میبرد. داستان ما را به تماشای یک جهان متفاوت و ناشناس نمی برد، اگرچه که جهان محور اصلی داستان است. خوشبختانه اوشی در ساخت این آخرین فیلمش از نمایش بیش از حد درگیری های ذهنی شخصیتها ( که در فیلمهای قبلی محور اصلی داستان بود) پرهیز کرده است، به صدور بیانیه و نطقهای طولانی مدت نمیپردازد و بطور شگفت انگیزی از حضور گابو ( سگ شکاری مورد علاقه ی اوشی) خبری نیست. البته گابو را در فیلم میبینیم، اما فقط بعنوان یک سگ و نه بعنوان یک شخصیت محوری… در نهایت میتوان گفت که مامورو اوشی در آخرین فیلمش، کمتر پراکنده گویی میکند و خالق یک اثر هنری جمع و جور، سرگرم کننده و به یاد ماندنیست.