سکانس کلیدی پانتومیم در فیلم درباره الی

درباره سکانس کلیدی پانتومیم در «درباره الی». . .

کار با جمع پرتعدادی از شخصیت ها در فضایی محدود، همواره این خطر فرعی ولی مهم را دارد که اهمیت فردیت آدم ها کاهش پیدا کند، برخی بی هویت یا در مسیر درام، بی کاربرد به نظر برسند و برخی اصلاً قابلیت طرح پیدا نکنند. اما اصغر فرهادی در جایگاه فیلمنامه نویس، به شکل هایی و اصغر فرهادی به عنوان کارگردان، با توجهاتی کوشیده اند هویت، فردیت و اهمیت همه شخصیت های جماعت حاضر در ویلای ساحلی فیلم «درباره الی» را حفظ کنند و بدون روش های سنتی همچون تخصیص واحدهای روایی جداگانه به تک تک آدم ها، در دل همان روایت جمعی طوری به هرس بپردازند و ترسیم اش کنند که در نیمه دوم فیلم، هر کدام از ما بیننده ها می توانیم بگوییم هر کدام از شخصیت ها در چه موقعیتی چه رفتاری ممکن است بکند و چه ممکن است بگوید و چه انتظاری از کدام نمی رود و.... یعنی تمام حدسیاتی که عموماً فقط درباره شخصیت اصلی یک فیلم بر اساس شناخت مان از او می توانیم مطرح کنیم، اینجا درباره یکایک آدم ها و حتی بچه ها قابل طرح است.

 

زمینه این شناخت را عناصر مختلفی در چیدمان فیلمنامه و اجرای کارگردان و فیلمبردار و بازیگرانش فراهم می کند. یکی از این عناصر کلیدی، فصلی از نیمه نخست فیلم است که همه دوستان خانوادگی جمع شده در ویلا را یک جا و در حال بازی پانتومیم نشان می دهد. الی (ترانه علیدوستی) مادر معمولاً غایب یک شخصیت مشهور کارتونی را به عنوان سوال پانتومیم اش بازی می کند. منوچهر (احمد مهران فر) با کلاه کابویی نام یک وسترن سرجو لئونه را سوال بازی اش قرار می دهد. آرش (متین فتوره چی) که بچه پیمان (پیمان معادی) و شهره (مریلا زارعی) است تحت تاثیر پانتومیم الی، پدر را به عنوان سوال انتخاب می کند.

خود پیمان با عبارتی در اشاره به همسرش و دوستانش، همکلاسی های دانشکده را می ستاید و پانتومیم نازی (رعنا آزادی ور) خوابی را تعریف می کند که در آن چیزی را از دست داده است.

اینها هر کدام می توانند بامزه یا بی مزه باشند و حتی کل صحنه می تواند فقط کارکردی واقع نمایانه برای دستیابی به بیشترین میزان نزدیکی به زندگی جمعی جوان در ویلایی در شمال را پیدا کند (خصلت واقع نمایی که به خودی خود در این سینما کمیاب است، برای «درباره الی» یکی از کوچک ترین دستاوردها به حساب می آید). اما در نیمه دوم و بعد از بروز وقایع پیش بینی ناپذیر و - مهم تر- واکنش های بسیار طبیعی ولی غریب یکایک آدم ها نسبت به این وقایع، رگه های بسیار محو و خفیف و ظریفی از کاربرد هویت شناسانه و درام پردازانه تک تک آن لال بازی ها روشن می شود؛ بازی الی به رابطه عاطفی فرزند و مادر، بازی منوچهر به سه خصلت ازلی/ ابدی رفتارهای انسانی، بازی آرش به مرکزیت تاثیر یک نفر بر جمع، بازی پیمان به اساسی بودن دغدغه قضاوت در بخش بعد از روی دادن آن وقایع و بازی نازی به حس همگانی ترس از مرگ اشاره می کند (ربط اینها به وقایع را طبعاً با تماشای فیلم به دست می آوریم). آدم ها هم دارند خودشان را می شناسانند و هم نسبت خود و حتی بقیه را با الی تعریف می کنند. حتی نبودن سپیده (گلشیفته فراهانی) در بین اجراکنندگان این فصل هم به بلاتکلیفی ذهن و حس و برداشت این آدم نسبت به الی، ربط پیدا می کند؛ با اینکه خود او الی را به جمع دعوت کرده است.

اهمیت فصل پانتومیم را قاعدتاً در نوبت دوم تماشای «درباره الی» بیشتر می یابیم. چون آن تصاویر هم عجیب و هم بسیار قابل انتظار هر شخصیت را در نیمه دوم، یک بار دیده ایم و حالا به خط و ربط میان بازی و اشاره هر کس در صحنه پانتومیم با تصویر واقعی خودش و جمع در نیمه دوم، پی می بریم. در تماشای اول، توصیه ام این است که بر فصل دیگری متمرکز شوید که باز محورش یک بازی است و دلیل اهمیت اش را به سود این فیلم محبوبم اینجا لو نمی دهم؛ فصل بادبادک بازی الی که تقریباً درست میانه فیلم می آید و تغییر کامل فضای سرخوش بخش اول به جدل ها و بهت های بخش دوم، با پرداخت مرموز این فصل هم عینی و ساده و هم هراس آور و نامعمول، امکان پذیر می شود.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد