ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
پورکورسو، توتورو، چیهیرو، هاول/ تحسین نامه ی هایائو میازاکی
سینمای انیمیشن ژاپن ساختاری بسیار آشفته دارد که برگرفته از نظام استودیویی غریب سینما در ژاپن است. محصولات یک کمپانی در آن واحد ممکن است هنتای های اروتیک، مانگاهای خشن و سریال های اخلاقی مثل حنا دختری در مزرعه باشد. به طور کلی سینمای ژاپن، به جز چند استثنای شناختهی شده ی این سینما مانند کوروسوا، اوشیما یا کیتانو فاقد هرنوع کارگردان خاصی است. این وضعیت در دنیای انیمیشن ژاپن به مراتب تشدید می شود.
در این میان سینمای هایائو میازاکی و به طور کلی آثار استودیو گیبلی کمی با بقیه فرق دارند.
انیمیشن های گیبلی نزدیک ترین نوع انیمیشن به سینما هستند: 12 فریم در ثانیه، فیلمنامه هایی فوق العاده منسجم، میزانسن و دکوپاژی کاملاً سینمایی. حتی گاهی به نظر می رسد گیبلی ها تمایلی به استفاده از امکانات خاص انیمیشن مانند حرکات غیرممکن دوربین مانند چیزی که در کلیپ های کارتونی یا انیمیشن های سه بعدی می بینیم ندارند و عمداً از آن پرهیز می کنند. همچنین از خیلی از خصوصیت های مانگا در آن خبری نیست. مقایسه خیلی ساده ای میان فیلمی مثل پومپوکو(ایسائو تاکاهاتا- گیبلی) با مثلاً دراگون بال به خوبی نشان می دهد که اصلاً خبری از تکنیک هایی مانند تکرار مداوم یک نما با سرعت های مختلف، پس زمینه های آبستره، انبساط های غیرطبیعی زمان و این جور چیزها نیست. علاوه بر آن، این سینما از سکون مانگاهای اخلاقی مثل سریال های دوران بچگی ما بری است. به همین دلیل اگر شباهت کوچک موجود در «بزرگ بودن غیرعادی چشم های انسان های کارتون ها از اندازه متوسط چشم ژاپنی ها» را بین مانگاها و آثار استودیو گیبلی بی خیال شویم، باید اذعان کرد که این دو سینما اصلاً ربطی به هم ندارند.