استاپ موشن

استاپ موشن یا همان انیمیشن ایست – حرکتی یکی از تکنیکهای ساخت انیمیشن است که در آن با استفاده از فیلمبرداری فریم به فریم اشیاء فیزیکی را به حرکت در می آورند. بدین ترتیب که شیء مورد نظر را کمی جابجا کرده و عکسبرداری می کنند و سپس کمی دیگر آن را جابجا کرده و دوباره عکسبرداری می کنند و این کار را ادامه می دهند و در نهایت وقتی این عکسها پشت سر هم به نمایش در می آیند اینگونه به نظر می رسد که آن شیء در حال حرکت است. معمولاً برای سهولت شکل دادن به اشیاء و کاراکترها از گل رس یا خمیر استفاده می شود که به این نوع از استاپ موشن، اصطلاحاً انیمیشن خمیری یا "کلیمیشن" (Claymation ) گفته می شود.
 
 متدها و تکنیکها:

 از آنجا که از استاپ موشن برای متحرکت نشان دادن اشیاء واقعی همچون اسباب بازیها، عروسکها، ماکتها و غیره استفاده می شود و در آن از نقاشی و طراحی خبری نیست، به آن انیمیشن اشیاء (Object Animation ) نیز گفته می شود. ضمناً از استاپ موشن برای ساختن پیکسیلیشن (Pixilation ) نیز استفاده می شود که نوعی فیلم با شرکت انسانها یا حیوانهای واقعی ست که بجای حرکت روان و معمولی بصورت فریم به فریم از آنها فیلمبرداری می شود. به عنوان نمونه می توان از فیلم کوتاه "جادوگر سرعت و زمان" (1980) ساخته Mike Jittlov و یا فیلم تحسین شده "همسایه ها" (1952) ساخته Norman McLaren نام برد.

یکی از عجیبترین و در عین حال سخت ترین تکنیکهای استاپ موشن "انیمیشن سوزنی" (Pinscreen Animation ) نام دارد که اولین بار در دهه 20 در اروپا شکل گرفت و بعدها توسط انیماتورهای استودیوی NFB کانادا به اوج خود رسید. این شیوه از استاپ موشن شامل هزاران (و گاهاً میلیونها) سوزن یا پین است که بر روی یک صفحه قرار می گیرند که قابلیت فشار دادن یا کشیده شدن از دو سمت صفحه را دارند. با استفاده از ابزارهای خاصی بعضی از سوزنها را با دقت فراوان و با زاویه مشخصی در صفحه فرو می برند و سپس نور را با زاویه 90 درجه روی صفحه می تابانند و سایه پین های بلندتر روی پین های فرو رفته می افتد و این سایه ها تشکیل یک شکل را می دهند که از آن عکسبرداری می شود و سپس سوزنها را فریم به فریم تغییر می دهند و در نهایت فیلمی درست می شود که گویا اشکال روی صفحه سوزنی در حال حرکتند. به عنوان نمونه می توان از فیلم Mindscape ساخته استودیوی NFB در سال 1976 نام برد.
 

یکی دیگر از انواع استاپ موشن، انیمیشن گرافیکی (graphic animation ) ست که گر چه بنظر می رسد به دلیل استفاده از طرحهای روی کاغذ بیشتر با سل انیمیشن و انیمیشن سنتی مرتبط باشد، ولی از نظر تکنیکی جزو شاخه های استاپ موشن محسوب می شود. این نوع انیمیشن با استفاده از عکس طرحهای نقاشی شده و طرحهای گرافیکی تخت نقاشی نشده ساخته می شود. فیلم اسکاری "Frank Film" ساخته Frank Mouris در سال 1973 و نیز فیلم " Braverman's Condensed Cream of Beatles " ساخته Charles Braverman در سال 1972 از بهترین نمونه های ساخته شده در این سبک هستند. ضمناً می توان از سریالهای انیمیشنی تلویزیونی " Do Not Adjust Your Set " و " Monty Python's Flying Circus " ساخته تری گیلیام نیز نام برد که با این روش ساخته شده اند.

 

نوع ساده تری از انیمیشن گرافیکی، "انیمیشن دستی مستقیم" (direct manipulation animation ) نام دارد که شامل تغییر فریم به فریم یک تصویر گرافیکی واحد است. یعنی بجای اینکه از یک سری طرح گرافیکی بصورت فریم به فریم فیلم تهیه شود (که انیمیشن گرافیکی می نامیم) فقط از یک طرح که در هر فریم آن را تغییر می دهیم، استفاده می شود. از نمونه های شاخص این سبک می توانیم به انیمیشن کوتاه "Humorous Phases of Funny Faces " ساخته J. Stuart Blackton در سال 1906 یا بخشهایی از سریال "Out of the Inkwell " ساخته برادران فلایشر در دهه 20 اشاره کرد.

 

Achmed 

صحنه ای از The Adventures of Prince Achmed

 

اگر استاپ موشن فقط شامل تکه کاغذهایی باشد که طرحهایی روی آن کشیده شده باشد که در هر فریم تعویض می شوند و نورپردازی هم از روبرو صورت بگیرد که رنگ و جزییات طرح را نشان بدهد، در اینصورت آن را استاپ موشن برشی (cutout animation ) می نامیم. این روش از دهه 40 در اروپای شرقی متداول شد و انیمیشن تحسین شده ای چون Tale of Tales با این روش ساخته شد.

اگر در این نوع انیمیشن نورپردازی از پشت کاغذ صورت بگیرد در اینصورت تصاویر سایه هایی خواهند بود که روی یک زمینه حرکت می کنند و آن را "انیمیشن سایه ها" یا "سیلوئت انیمیشن" (silhouette animation ) می نامند. Lotte Reiniger یکی از پیشگامان انیمیشن آلمان از این شیوه بهره می برد و انیمیشن بلند "The Adventures of Prince Achmed " در سال 1926 نیز با این شیوه ساخته شده است که قدیمیترین انیمیشن بلند موجود است.

 

یکی از متداولترین تکنیکهای استاپ موشن، انیمیشن با تاخیر زمانی (time lapse animation ) است که در آن دوربین در فواصل زمانی معین یک فریم عکس می گیرد. برای مثال دوربینی که رو به آسمان است هر ده دقیقه یکبار یک فریم عکس می گیرد و وقتی سرانجام این فریمها پشت سر هم قرار می گیرند، حرکت ابرها را در آسمان بصورتی سریع می بینیم. این عکسبرداری یا بصورت دستی ست و یا توسط یک وسیله الکترونیکی بنام اینتروالومتر. نمونه های زیادی از این نوع استاپ موشن را در تلویزیون دیده ایم: رشد سریع گیاهان، پدیدار شده ستاره ها در آسمان، حرکت خورشید در آسمان و ...

از کسانی که با این روش فیلم ساختند می توانیم به دکتر John Ott ، Ron Fricke و Geoffery Reggio اشاره کنیم و فیلمهایی چون Koyaanisqatsi در سال 1983، Baraka در سال 1992 و Chronos در سال 1994 با این روش ساخته شد.

 

time lapse 

این گل در عرض 2 ساعت باز می شود

بین هر فریم 7 دقیقه فاصله زمانی وجود دارد

 

هر نوع انیمیشنی از جمله انواع استاپ موشن نیاز به دوربین دارد. حال این دوربین می تواند از همان دوربین های معمولی باشد یا می تواند نوعی سیستم عکسبرداری دیجیتال باشد که فریم ها را تک تک عکسبرداری کند. سیستم کار به این صورت است که یک تک فریم از یک شی گرفته می شود، سپس آن شی را کمی تکان داده و سپس دوباره یک فریم دیگر از آن گرفته می شود. سپس وقتی این فریمها پشت سر هم در پروژکتور یا هر سیستم نمایش دیگری پخش می شوند چنین بنظر می رسد که اشیاء خودبخود حرکت می کنند. در حقیقت سیستم کار در استاپ موشن مشابه انیمیشن سنتی ست اما بجای طرحها از اشیاء واقعی استفاده می شود.

 

 

 

تاریخچه:

قدمت استاپ موشن تقریباً به پیدایش انیمیشن برمی گردد. از میان تکنیکهایی که در قسمت بالا نام بردیم، انیمیشن اشیاء قدیمیترین تکنیک بشمار می آید؛ سپس انیمیشن دستی مستقیم بوجود آمد که در نهایت "سل انیمیشن" از آن متولد شد. بعد از اینها به ترتیب استاپ موشن خمیری، پیکسیلیشن، انیمیشن عروسکی و در نهایت انیمیشن با تاخیر زمانی بوجود آمدند. اولین نمونه استاپ موشن به Albert E. Smith و J. Stuart Blackton نسبت داده می شود که در سال 1898 فیلمی بنام "The Humpty Dumpty Circus " را ساختند که در آن سیرکی متشکل از اسباب بازیها و حیوانات را می بینیم که به حرکات آکروباتیک می پردازند. در سال 1902 در فیلم "Fun in a Bakery Shop " در یک سکانس از استاپ موشن خمیری استفاده شد. جورج میلیس کارگردان فرانسوی مشهور، از استاپ موشن برای طراحی عنوان بندی یکی از فیلمهایش استفاده کرد که در آن حروف بحرکت در می آمدند اما برای فیلمهای بعدیش دیگر از این روش استفاده نکرد.

 

The Haunted Hotel عنوان فیلم دیگری از J. Stuart Blackton است که در سال 1907 با تکنیک استاپ موشن ساخته شد که با موفقیت فراوانی همراه بود. در همان سال فیلمساز اسپانیایی، Segundo de Chomon فیلمی ساخت با نام " El Hotel eléctrico " که در آن از استاپ موشن استفاده شده بود. در سال 1908، Billy Bitzer از استاپ موشن برای فیلمش با عنوان " The Sculptor's Nightmare " استفاده کرد و در سال 1910، Emil Cole انیماتور مشهور فرانسوی با فیلم " The Automatic Moving Company " توردوفرانس را با انیمیشن اشیاء خلق کرد و حیرت همگان را برانگیخت.

 

یکی از نخستین استاپ موشن های خمیری فیلمی بود با نام "Modelling Extraordinary " که در سال 1912 تماشاگران را شگفت زده کرد. در دسامبر 1916 اولین قسمت از مجموعه 54 اپیزودی "Miracles in Mud " ساخته Willie Hopkin به روی پرده های سینما رفت. ضمناً در دسامبر 1916 اولین انیماتور زن، خانم Helena Smith Dayton تجربه های نخستین خود را با استاپ موشن خمیری انجام می داد و در سال 1917 اولین فیلمش را با نام "رومئو و ژولیت" اکران کرد.

 

در اروپا نیز استاپ موشن کم کم رشد می کرد و بیگمان پیشگام اصلی آن Ladyslaw Starewicz بود که بیش از 50 فیلم ساخت که از جمله آنها می توان به فیلمهای زیر اشاره کرد:

1910: The Beautiful Lukanida و The Battle of the Stag Beetles

1911: The Ant and the Grasshopper

1913: Voyage to the Moon

1916: On the Warsaw Highway

1922: Frogland

1926: The Magic Clock

1934: The Mascot

1935: In the Land of the Vampires

1937: Tale of the Fox

 

Starevich 

Ladyslaw Starewicz

 

Starewicz اولین فیلمسازی بود که از استاپ موشن و عروسکها برای به تصویر کشیدن فیلمهای دنباله دار استفاده کرد. او در ابتدا مستندهایی درباره حشرات می ساخت که این فیلمها در نهایت منتهی شد به ساخت استاپ موشن هایی با استفاده از حشرات و سوسکها. تکنیک و نحوه استفاده او از عروسکها در انیمیشن جایگاه خود را در سینمای آوانگارد اروپای شرقی در دهه 20 و 30 باز کرد. یکی از کسانی که تحت تاثیر این تکنیک قرار گرفته بود انیماتور روسی/اوکراینی "Alexander Ptushko " بود. او اولین فیلم بلند استاپ موشن سه بعدی را با نام "The New Gulliver " در سال 1935 ساخت (فیلم بلند The Adventures of Prince Achmed در سال 1926 استاپ موشن دو بعدی بود). ضمناً این فیلم اولین ترکیب استاپ موشن با فیلم زنده نیز بود. Ptushko برای ساخت این فیلم بیش از 1500 عروسک ساخت. سر این عروسکها قابل تعویض بودند که این امکان را به فیلمساز می داد که حسهای گوناگون را در عروسکهایش نشان دهد.

 

از دیگر انیماتورهای تاثیرگذار در رشد انیمیشن استاپ موشن عروسکی می توانیم به Jiri Trnka ، Bretislav Pojar ، Kihachiro Kawamoto ، Ivo Caprino ، Jan Svankmajer ، Jiri Barta ، برادران Quay ، برادران Bolex و Galina Beda اشاره کنیم.

 

یکی از دیگر از انیماتورهای برجسته که در انیمیشن اشیاء مهارت خاصی داشت، فیلمساز آلمانی، Oskar Fischinger بود. او در دهه 20 و 30 فیلمهای کوتاه انتزاعی زیبایی ساخت که در آنها از هر شیئی که دم دستش بود استفاده می کرد. او بهترین فیلمش را در سال 1934 با عنوان "Composition in Blue " ساخت. Fischinger به استخدام دیزنی درآمد تا سکانس آغازین Fantasia را در سال 1940 کار کند.

 

یکی دیگر از پیشگامان استاپ موشن در آمریکا Willis O'Brien است. در سال 1914، O'Brien یک مجموعه فیلم کوتاه ساخت که داستان آنها در زمان ماقبل تاریخ می گذشت. او آرماتورها و اسکلتهای چوبی را با گل رس می پوشاند و شخصیتهای انیمیشن هایش را شکل می داد. فیلم او در سال 1916 با عنوان Nippy's Nightmare اولین فیلمی بود که بازیگران واقعی با شخصیتهای استاپ موشن ترکیب می شدند. استفاده خلاقانه او از استاپ موشن الهام بخش کار بزرگانی چون Ray Harryhausen ، جورج لوکاس، استیون اسپیلبرگ، پیتر جکسون، تیم برتون، دیوید آلن و صدها انیماتور و فیلمساز دیگر بوده است. او یکی از الگوهای نویسندگان داستانهای علمی تخیلی نیز بوده است. از دیگر فیلمهای او می توان به عناوین زیر اشاره کرد:

1915: Birth of a Flivver

1915: Morpheus Mike

1916: The Dinosaur and the Missing Link: A Prehistoric Tragedy

1917: R.F.D. 10,000 B.C.: A Mannikin Comedy

1919: The Ghost of Slumber Mountain

1925: The Lost World

1933: King Kong

1933: The Son of Kong

1949: Mighty Joe Young با همکاری Ray Harryhausen

 

Willis O'Brien 

Willis O'Brien جایزه اسکار ویژه را بخاطر

فیلم Mighty Joe Young دریافت کرد

 

Charles Bowers استاپ موشن را به عرصه کمدی کشاند. او در دهه 20 و 30 مجموعه ای از کمدی های کوتاه صامت ساخت و توجه همگان را بخود جلب کرد. در فیلم Now You Tell One به سال 1926، او با مهارت استاپ موشن را برای خلق صحنه هایی چون بزرگ شدن کلاه حصیری بر سر یک مرد، گربه هایی که از گیاهان بوجود می آیند و شلیک اسلحه توسط یک موش، بکار برد.

 

Lou Bunin عروسک ساز معروف، یکی از اولین استاپ موشن های عروسکی را با استفاده از آرماتورهای سیمی و فرمول لاستیکی خودش ساخت. این فیلم با عنوان " Petroleum Pete " که اولین بار در نمایشگاه بین المللی نیویورک در سال 1939 اکران شد، اهمیت نفت را در زندگی مدرن به تصویر می کشید. یکی دیگر از فیلمهای کوتاه وی فیلمی بود انتقادی در مورد جنگ جهانی دوم که احتمالاً به سفارش دولت آمریکا ساخته شده بود. او نسخه بلند "آلیس در سرزمین عجایب" را توسط استاپ موشن ساخت که در آن آلیس بازیگر واقعی بود و بقیه کاراکترها عروسکی بودند. او در دهه 50 به طراحی و نقاشی بازگشت ولی همچنان به ساخت آگهی های تبلیغاتی تلویزیونی و فیلمهای کودکان با استفاده از استاپ موشن ادامه داد.

 

Ray Harryhausen که شاگرد Willis O'Brien بود نوع خاصی از استاپ موشن عروسکی را دنبال می کرد که "انیمیشن مدلی" (model animation ) نامیده می شد. این نوع استاپ موشن که اولین بار توسط Willis O'Brien ابداع شد، سعی بر آن داشت که تا حد امکان واقعی جلوه کند تا حدی که وقتی با صحنه ها و شخصیتهای واقعی ترکیب می شود آنقدر واقعی باشند که تماشاگر در تشخیص واقعی بودن یا انیمیشن بودن آنها شک کند. مثال بارز این نوع استاپ موشن را می توانیم در سکانس مبارزه اسکلتها در فیلم "جیسون و آرگوناتها" (1963) ببینیم. اما جالب است بدانیم که با وجود انیماتورهای برجسته آمریکایی که به برخی از آنها اشاره کردیم، استاپ موشن رشد و توسعه اش را مدیون کشورهای دیگر است.

 

یکی از انیماتورهای اروپایی معروف که بعدها در آمریکا نیز به موفقیت های شایانی دست یافت، انیماتور مجارستانی، George Pal است که ابتدا در دهه 30 و قبل از رفتن به هالیوود مجموعه ای از استاپ موشن های عروسکی را در اروپا تولید کرد و سپس در هالیوود و در دهه 40 به ساخت فیلمهای کوتاه خود ادامه داد که امروزه این فیلمهت را بنام Puppetoons می شناسیم. او برای استودیوی پارامونت کار می کرد و 7 تا از فیلمهای او نامزد دریافت اسکار بهترین انیمیشم شدند. در اواخر دهه 40 او به فیلم بلند روی آورد تا صحنه های زنده را با استاپ موشن ترکیب کند و فیلمهایی چون The Great Rupert در سال 1949، tom thumb در سال 1958 و The Wonderful World of the Brothers Grimm در سال 1963 را خلق کرد. Pal از انیمیشن مدلی (با انیماتوری Jim Danforth ) برای ساخت فیلمهای بلند "The Time Machine " در سال 1960 و "Seven Faces of Dr. Lao " در سال 1964 استفاده کرد که اولی برنده اسکار EFX شد و دومی نامزد دریافت جایزه اسکار جلوه های ویژه بود.

 

سریالی که برای سه دهه استاپ موشن تلویزیونی برای کودکان را تحت سیطره خود داشت سریال Gumby بود که پخش آن تا دهه 70 نیز ادامه داشت و در سال 1995 نیز فیلم بلندی با نام Gumby I از روی آن ساخته شد. Art Clokey برای ساخت این سری از انیمیشن اشیاء و استاپ موشن خمیری استفاده کرد. Clokey ابتدا در سال 1953 فیلم کوتاهی با نام Gumbasia با سبک استاپ موشن خمیری ساخت و طولی نکشید که این فیلم کوتاه او را به ساخت این سریال کشاند.

 

 gumby

صحنه ای از سریال معروف Gumby

 

استودیوی والت دیزنی نیز در سال 1959 استاپ موشن عروسکی را با فیلم "Noah's Ark " تجربه کرد که نامزد دریافت اسکار بهترین فیلم کوتاه نیز شد. پس از این فیلم والت دیزنی خود را درگیر استاپ موشن نکرد تا اینکه تیم برتون در سال 1982 انیمیشن وینسنت را برای این استودیو ساخت.

 

در نوامبر 1959 اولین اپیزود سریال "Sandmannchen " در تلویزیون آلمان شرقی پخش شد. این مجموعه یک سریال تلویزیونی برای کودکان بود که پروپاگاندای جنگ سرد دستمایه اصلی آن بود. اپیزودهای جدید این سریال هم اکنون نیز در آلمان تهیه می شود تا این سریال را تبدیل به یکی از طولانی ترین سریالهای تاریخ کند. هر چند اپیزودهای جدید آن دیگر آن هدف سابق را دنبال نمی کند و فقط جهت سرگرمی ساخته می شود.

 

در دهه 60، Serge Danot انیماتور فرانسوی، سریال معروف The Magic Roundabout را ساخت که سالها از تلویزیون BBC پخش می شد. یکی دیگر از سریالهای معروف این دوره، سریالی فرانسوی/لهستانی بود به نام Colargol که توسط Olga Pouchine و Tadeusz Wilkosz ساخته شده بود.

 

سریال تلویزیونی انگلیسی The Clangers نیز در سال 1969 بسیار محبوب بود. Brian Cosgrove و Mark Hall دو هنرمند انگلیسی، فیلم بلند The Wind in the Willows را در سال 1983 ساختند که متعاقب آن سریال تلویزیونی به همین نام را ساختند که بر اساس کتابهای Kenneth Grahame بود که برای کودکان نوشته بود. آنها حتی فیلمی مستند با نام "Making Frog and Toad " ساختند که در آن تکنیکهایی را که برای ساخت استاپ موشن های خود استفاده کرده بودند را نشان می دادند.

 

دیزنی هم که می خواست بار دیگر استاپ موشن را تجربه کند، انیماتور و کارگردان مستقل، Mike Jittlov را به استخدام خود درآورد تا اولین مجموعه استاپ موشن میکی ماوس را بسازد. این مجموعه کوتاه که Mouse Mania نام داشت بخشی از برنامه بزرگداشت پنجاهمین سالگرد خلق میکی ماوس بود که در سال 1978 با عنوان Mickey's 50th برگزار شد.

 

یکسال بعد از آن در سال 1979، Jittlov چند قطعه تاثیرگذار دیگر برای دیزنی ساخت که در آنها تکنیکهای مختلف استاپ موشن را با هم ترکیب کرده بود. این قطعات در حقیقت تبلیغات فیلم بلند جدید دیزنی " The Black Hole " بود که قصد اکران آن را داشت. تکنیک و نبوغ Jittlov در این قطعات کوتاه کاملاً نمایان بود. سال بعد او فیلم کوتاه The Wizard of Speed and Time را همراه با 4 فیلم کوتاه دیگر ساخت که در نهایت تبدیل به جزیی از فیلم بلند او به همین نام شدند. این فیلم که در آن همه تکنیکهای انیمیشن بکار برده شده بود در سال 1987 در سینماها اکران شد و در سال 1989 در شبکه ویدئویی توزیع شد.

 

از استاپ موشن های اروپایی نیز می توانیم به " Quaq Quao " ساخته Francesco Misseri در سال 1978، " The Red and the Blue " و انیمیشن خمیری Mio and Mao اشاره کنیم.

 

از محصولات دیگر اروپایی می توانیم به سریال استاپ موشن " The Moomins " اشاره کنیم که از سال 1979 شروع به پخش شد. این سریال که با عنوان " The Fuzzy Felt Moomins " نیز شناخته می شود توسط Tove Jansson در کشورهای لهستان و اتریش ساخته شد.

 

در آمریکای شمالی، Jules Bass مجموعه ای از فیلمهای استاپ موشن برای کریسمس ساخت که از آن جمله می توان به Rudolph the Red Nosed Reindeer و Frosty the Snowman در سال 1964 اشاره کرد. انیماتوری این فیلمها در ژاپن و توسط Tadahito Mochinaga یکی از پیشگامان استاپ موشن ژاپن انجام گرفت. سریال تلویزیونی دیگری نیز که توسط Art Clokey با سبک استاپ موشن خمیری ساخته شد، Davey and Goliath نام داشت که پخش آن از 1960 تا 1977 ادامه داشت.

Rankin و Bass نیز یک استاپ موشن بلند عروسکی در سال 1967 ساختند که Mad Monster Party نام داشت. آنها در فیلم دیگری با عنوان " The Daydreamer " در سال 1966 استاپ موشن عروسکی را با فیلم زنده ترکیب کردند.

 

فیلم بلند عروسکی دیگری نیز توسط Marc Paul Chinoy در سال 1980 ساخته شد که بر اساس کمیک استریپ معروف Pogo ساخته شده بود. این فیلم که " I go Pogo " نام داشت چند بار در کانالهای کابلی آمریکا نمایش داده شد اما متاسفانه هیچوقت روی ویدئو توزیع نشد.

 

 

استاپ موشن در حال حاضر:

استودیوی آردمن (Aardman ) یکی از استودیوهای بزرگ انیمیشن در انگلستان است که علاوه بر انیمیشن آگهی های تجاری و ویدئو کلیپ نیز تهیه می کند؛ برای مثال ویدئوی "Sledgehammer " از پیتر گابریل که انواع و اقسام تکنیکهای استاپ موشن از جمله پیکسیلیشن در آن به کار رفته است. در این ویدئو پیتر گابریل را می بینیم که در هر فریم حالت متفاوتی گرفته و وقتی این فریمها را پشت سر هم می بینیم گویی با یک انسان عروسکی سر و کار داریم. اخیراً آردمن از این تکنیک برای ساخت سریالی بنام "Angry Kid " برای شبکه BBC Three استفاده می کند که در آن یک بازیگر نقابدار وجود دارد. حالت بازیگر و نقاب او در هر صحنه عوض می شود و وقتی این فریمها پشت سر هم نمایش داده می شوند بازیگر حالت عروسکی متحرک را بخود می گیرد.

استودیوی آردمن فیلمهای استاپ موشن زیادی را ساخته است اما اوج موفقیت این استودیو زمانی بود که Nick Park به استخدام آنها درآمد. Nick Park انیمیشن کوتاهی بنام "A Grand Day Out" بعنوان پایان نامه دانشگاهش ساخته بود که توجه مسئولان آردمن را بخود جلب کرد تا او را استخدام کنند. نیک پارک فیلمهایی چون "The Wrong Trousers "، "Creature Comforts "، "A Close Shave "، "Cracking Contraptions " و "Wallace & Gromit: The Curse of the Were-Rabbit " را برای آردمن ساخته و اخیراً روی اپیزود کوتاهی از Wallace & Gromit با نام " Trouble at' Mill " کار می کند.

 

 Wallace & Gromit

والاس و گرومیت

 

استودیوی " Cuppa Coffee Studios " واقع در تورنتو نیز در سالیان اخیر پایگاهی برای توسعه انواع تکنیکهای استاپ موشن بوده است. این استودیو در سال 1992 توسط Adam Shaheen و Bruce Alcock تاسیس شد و اکنون با بیش از 250 نفر پرسنل و 38 استودیو بزرگترین مرکز ساخت استاپ موشن برای تلویزیون بشمار می آید. آنها سازنده برنامه هایی چون " Celebrity Death Match "، " Rick and Steve "، " Starveillance "، " A Very Barry Christmas " و " JoJo's Circus " بوده اند.

 

نوع پیچیده تری از استاپ موشن نیز وجود دارد که "Go Motion " نامیده می شود که اولین بار Phil Tippett در فیلم Dragonslayer در سال 1981 و سکانس پایانی Howard the Duck در سال 1986 از این روش استفاده کرد. در این روش برنامه ای به کامپیوتر می دهند که قسمتهایی از یک مدل را در هر فریم از فیلم به مقدار بسیار کمی حرکت دهد و در بین فریمها از استاپ موشن سنتی هم استفاده می کنند و ترکیب این دو حالت روان و واقعی تری به فیلم می دهد. Tippet از این روش در فیلم کوتاه و تحسین برانگیز خود، " Prehistoric Beast " در سال 1990 استفاده کرد. ضمناً تستهای go motion او به عنوان مدل اولیه برای ساخت پارک ژوراسیک در سال 1993 بکار گرفته شد.

 

اگرچه امروزه با ظهور تکنیکهای گرافیک کامپیوتری (CGI ) دیگر استاپ موشن جایگاه پیشین را برای خلق جلوه های ویژه فیلمها ندارد اما بودجه کم استفاده از آن بهمراه حس و فضای واقعی آن باعث شده است که هنوز از استاپ موشن برای تهیه فیلمها، آگهی های تجاری و بخصوص برنامه کودکان استفاده شود. برخی نیز هستند که معتقدند بافت تصنعی که توسط گرافیک کامپیوتری خلق می شود قابل مقایسه با بافت و حس واقعی و سه بعدی استاپ موشن نیست و به این دلیل است که کارگردان بزرگی چون تیم برتون برای خلق انیمیشن موفق Corpse Bride در سال 2005 از استاپ موشن عروسکی بهره می گیرد.

 

Adam Jones هنرمند، موزیسین و گیتاریست گروه معروف Tool ، از استاپ موشن برای ساخت اکثر ویدئو کلیپ های گروه بهره می گیرد. اعضای گروه Tool در ویدئو کلیپ هایشان دیده نمی شوند و بجای آن ما صحنه هایی از استاپ موشن را می بینیم که اکثراً استاپ موشن خمیری هستند. جونز تحصیلاتش را در سال 1983 در آکادمی گریم هالیوود شروع کرد و سپس به عنوان مجسمه ساز و طراح جلوه های ویژه در فیلمهایی چون "پارک ژوراسیک" و "ترمیناتور 2" مشارکت داشت و در آنجا بود که با تکنیکهای مختلف استاپ موشن آشنا شد و از آن برای خلق ویدئو کلیپهای Tool بهره گرفت که از آن جمله می توان به ویدئوهای Sober ، Prison Sex ، Stinkfist ، Schism و Parabola اشاره کرد.

 

LEGO_brickامروزه در اینترنت می توانید صدها و شاید هزاران فیلم کوتاه پیدا کنید که به Brickfilms معروفند. این فیلمها در حقیقت استاپ موشن هایی هستند که اشیاء و شخصیتهای آن از بلوکهای کوچک پلاستیکی (که در عکس می بینید) ساخته شده اند. استفاده از این بلوکها که به LEGO معروفند اگرچه سرعت ساخت فیلم را بالا می برد ولی انعطاف پذیری کم آن باعث می شود که فیلم حالت واقع گرایانه نداشته باشد ولی این مسئله خود به جذابیت های آن می افزاید.

 

یکی دیگر از دستاوردهای اینترنت این بوده است که جوانان و حتی نوجوانان با خمیر اشکال مختلفی ساخته و انیمیشن خمیری می سازند و سپس فیلمهای خود را در سایتهایی چون گوگل ویدئو و یوتیوب به نمایش می گذارند. این فیلمها بی نهایت ساده ولی جذابند. حس خشونت و طنز فراوانی که در این فیلمها به چشم می خورد باعث می شود که بدون توجه به سادگی ساختار و خام بودن فیلم به تماشای آن بنشینیم و از آن لذت ببریم.

 

در دهه 60 و 70 انیماتور مستقل، Eliot Noyes Jr. استاپ موشن خمیری را به سطحی بالاتر ارتقاء داد. او در فیلم خود در سال 1965 با عنوان " Clay or the Origin of Species " که نامزد اسکار بود به همراه فیلم دیگرش، He Man and She Bar در سال 1972 نمونه هایی از نبوغش را در استاپ موشن خمیری به نمایش گذاشت. Noyes در فیلم موزیکالSandman در سال 1975، از استاپ موشن برای به حرکت در آوردن ماسه روی شیشه استفاده کرد. او بالاخره در سال 1977 با فیلم The Sand Castle اسکار را از آن خود کرد. این فیلم عروسکی - ماسه ای توسط انیماتور هلندی/کانادایی، Co Hoedeman تهیه شده بود.

 

Hoedeman یکی از دهها انیماتوری بود که استودیوی NFB آنها را تحت پوشش و حمایت قرار داده بود. این استودیو بزرگترین مرکز انیمیشن سازی در کاناداست. یکی از کسانی که در NFB رشد کرد کارگردان و انیماتور بزرگ، Norman McLaren بود. فیلمهای او منبع الهام بسیاری از فیلمسازانی شد که بعد از او به عرصه انیمیشن آمدند که می توان از کسانی چون Jacques Drouin ، Alexeiff Parker و Gaston Sarault نام برد.

 

در اواخر دهه 90، Corky Quakenbush چندین فیلم استاپ موشن برای شبکه Mad TV که متعلق به فاکس بود، تهیه کرد. این فیلمها که اکثراً کمدی بودند استاپ موشن را به میان بزرگسالان کشاند و معصومیت ذاتی عروسکها و اسباب بازیها به همراه فیلمنامه هایی که از خشونت جامعه مدرن تاثیر گرفته بود، طنز تلخی را بوجود آورد که قادر بود به راحتی تماشاگران جدی و فرهیخته سینما را بخود جذب کند. برای مثال فیلم "Raging Rudolph " نوشته Spencer Green و Mary Vilano که بنوعی بازسازی فیلم Rudolph the Red-Nosed Reindeer بود، طنز و خشونت فیلمهای اسکورسیزی را در ذهن تداعی می کرد. Quakenbush برای هجو برنامه معروف Cops که یک برنامه واقعی (reality show ) که صحنه های آن فیلم نبوده و واقعی بود، انیمیشنی ساخت بنام Clops و ژانر آن را "انیمیشن واقعی!" (reality animation ) نامید. در این انیمیشن که توسط Blaine Capatch نوشته شده بود، پلیس های عروسکی شخصیت های معروف استاپ موشن را دستگیر می کردند. هجویه دیگر Furious George نام داشت که هجو سریال Curious George بود.

 

یکی از افرادی که در زمینه استاپ موشن فعالیت زیادی دارد، تیم برتون است. او اولین بار در این زمینه فیلم 6 دقیقه ای "وینسنت" را ساخت که درباره پسرکی بود که می خواست وینسنت پرایس شود. در سال 1993، تیم برتون "کابوس شب کریسمس" را تهیه کرد که یک فیلم بلند سراسر استاپ موشن بود. تهیه این فیلم 3 سال طول کشید. شخصیتهای فیلم همه عروسکی بودند و برای اینکه واقعی تر دیده شوند صدها قیافه در حالتهای مختلف برای کاراکترها درست شده بود تا حس فیلم را واقعی تر نشان دهد. این فیلم بر اساس شعری از تیم برتون ساخته شد و کارگردان آن هنری سلیک (Henry Selick ) بود. سلیک بعدها اقتباسی از "James and the Giant Peach " را کار کرد که مخلوطی از استاپ موشن و فیلم زنده بود. در سال 2005 استاپ موشن دیگری از تیم برتون اکران شد که "عروس مرده" (Corpse Bride ) نام داشت. وقتی بحث انیمیشن در میان باشد، استاپ موشن انتخاب اول تیم برتون است. او حتی در فیلم "مریخ حمله می کند!" (1996) که بعلت کمبود وقت و بودجه مجبور شد برای طراحی صحنه های بیگانه های فضایی از انیمیشن کامپیوتری استفاده کند، ان را عمداً بگونه ای ساخت که استاپ موشن بنظر بیاید.

 

CorpseBride 

صحنه ای از "عروس مرده" (2005)

 

در دهه 70 و 80 کمپانی "Industrial Light & Magic " که کارش طراحی جلوه های ویژه برای فیلمهاست، برای طراحی جلوه های ویژه فیلم "جنگ ستارگان" اغلب از استاپ موشن استفاده می کرد؛ برای مثال سکانس شطرنج در اپیزود 4 جنگ ستارگان "یک امید تازه"، Tauntauns در اپیزود 5: امپراطوری دوباره ضربه می زند، و حرکت ماشینهای مختلف در اپیزود 6: بازگشت جدای، همه به مدد استاپ موشن ساخته شده اند. این شرکت برای طراحی صحنه هایی از فیلمهای معروفی چون ایندیانا جونز، ترمیناتور، روبوکاپ و ... نیز از استاپ موشن استفاده کرده است.

 

در دهه 90، Trey Parker و Matt Stone قسمت اول سریال معروف South Park را همراه با دو فیلم کوتاه دیگر کلاً با استفاده از کاغذ ساختمانی ساختند. سریال Robot Chicken نیز اغلب با استفاده از استاپ موشن ساخته می شود.

 

 

سخن آخر:

این مقاله که قسمت اعظم آن برگرفته از ویکیپیدیا بود، نگاهی کلی به استاپ موشن و نحوه شکل گیری آن داشت. هدف این بود که خواننده دیدی کلی نسبت به استاپ موشن پیدا کرده و با مراحل ساخت آن آشنا شود. معمولاً غلط رایجی وجود دارد که استاپ موشن را مترادف استاپ موشن خمیری یا عروسکی می دانند. اما چنانچه گفتیم استاپ موشن شامل همه فیلمهایی می شود که در آن با تغییر کاراکتر در هر فریم حس حرکت ایجاد شود حال این کاراکتر می تواند خمیری باشد یا عروسکی، کاغذی، پلاستیکی و یا حتی می تواند گیاه، حیوان، انسان یا هر چیز دیگری نیز باشد.

 

اگر چه این نوع انیمیشن با توجه به ظهور انیمیشن کامپیوتری مورد بی مهری قرار گرفته است و ساخت آن نیز حوصله و زمان فراوانی می طلبد اما ناگفته پیداست که حس و فضایی که با استفاده از یک کاراکتر واقعی و سه بعدی ایجاد می شود قابل مقایسه با گرافیک کامپیوتری نیست. استاپ موشن به بقای خود ادامه خواهد داد. شاهد زنده آن اسکار امسال بود که شاهکارهایی چون "مادام توتلی پوتلی" و "پیتر و گرگ" به سبک استاپ موشن ساخته شده و به راستی افق جدیدی در این زمینه گشودند. در قسمتهای بعد سعی خواهیم کرد که به تک تک تکنیکها و شیوه های استاپ موشن بیشتر بپردازیم.

نظرات 2 + ارسال نظر
sara 16 آذر 1390 ساعت 12:38 ب.ظ

با سلام می خواستم بدانم نرم افزار stop motion pro را از کجا می توانیم تهیه کنیم؟

sara 16 آذر 1390 ساعت 12:39 ب.ظ

با سلام
می خواستم بدانم نرم افزار stop motion pro را از کجا می توانیم تهیه کنیم؟
با تشکر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد