پیکسیلیشن چیست؟

پیکسیلیشن (Pixillation ) واژه ای است که در دهه 1950 به وسیله نورمن مک لارن، یکی از پیشگامان انیمیشن، برای نامیدن تکنیکی که در آن از سوژه های انسانی با تکنیک استاپ موشن فریم به فریم عکسبرداری می کرد، ابداع شد. او این پروسه را این گونه توصیف می کرد: "پیکسیلیشن اعمال اصول معمول عکسبرداری انیمیشن و فیلم کارتونی در فیلمبرداری از هنرپیشه های واقعی ست. یعنی به جای قرار دادن نقاشی، کارتون و عروسک مقابل دوربین انیمیشن، انسان واقعی قرار دادیم."

 

neighboursهنرپیشه به نوعی به عروسک زنده استاپ موشن تبدیل می شود. سوژه های زنده فیلمبرداری شده با این روش در حرکاتشان یک ویژگی سورئال باشکوه دارند گویی عروسکهایی افسون شده هستند که به وسیله نیرویی نامریی حرکت داده می شوند. قوانین و نیروهای طبیعی فیزیکی حاکم بر حرکات واقعی مانند اینرسی، وزن و جاذبه با این روش حذف می شوند.

 

"در حقیقت حرکت عکس برداری شده نیست ولی فقط شامل یک سری حرکات متوالی جایگزین است که در طرح کلی، یک نمونه خاص دگردیسی را ایجاد می کند: نوعی توهم حرکت مدام." (Dan Burns-1968 )

 

انیمیشن با دارا بودن توانایی ویرایش زمان و حرکت قادر است مجموعه ای از حرکات جادویی را در کنار هم بگذارد تا منطق طبیعی را به مبارزه بطلبد. اشیا می توانند به میل خود حرکت کرده، نمایان شوند یا ناپدید گردند. سوژه های انسانی را نیز می توان طوری کنار هم گذاشت که به شیوه ای غیرعادی حرکت کنند. فیلم خلاقانه "همسایه ها" ساخته نورمن مک لارن که در بورد فیلم کانادا در سال 1952 ساخته شد نمونه اصلی تکنیک پیکسیلیشن است. این فیلم با سرعت های مختلف عکسبرداری و اغلب با سرعت بالا فیلمبرداری شد (فیلمبرداری 12 فریم در ثانیه و با نمایش 24 تا) و با تکنیکهای استاپ-فریم ترکیب گشت.

 

کنار هم گذاشتن سکانسهای پیکسیله شده همیشه منجر به خلق احتمالات جادویی می شود که ماهیت استاپ موشن است – ممکن شدن امر غیرممکن به خاطر توانایی تحریف و ادیت زمان و به کار بردن حقه. پیکسیلیشن همچنین قادر به نشان دادن تعاملات بین انسان و سوژه های غیرجاندار است که می توانند جاندار شده و حرکاتی انجام دهند. یک بلوز پشمی می تواند جاندار شده و روی زمین سینه خیز رود.

 

Jan Svankmayer انیماتور اهل چک، با عنوان "سورئالیست مبارز" خوانده می شد. او ساخت فیلم را در اواسط دهه 1960 آغاز کرد ولی در سال 1972 حزب کمونیست از تم نهیلیستی و ضداستبدادی او مضطرب شد و فیلمسازی را برای او ممنوع کرد. اگرچه اکثر فیلمهای با سوژه های انسانی او در چارچوب ساختمان متدوال سینمایی است ولی متد فیلمبرداری او غیرمعمول بود. Svankmayer با نبوغ فیلم و انیمیشن استاپ موشن را ترکیب می کرد تا به ایده ها و استعاره های بصری متحیرکننده ای برسد که گاهی از نظر روانی آزار دهند بود.

"برای من فیلم انیمیشن چیزی مانند جادو است. اینکه چطور جادو جزیی از زندگی روزانه می شود و به آن هجوم می آورد... جادو وارد بخشهای معمولی این دنیا می شود... واقعیت را تردیدبرانگیز می کند." (Jan Svankmajer-1990 ).

 

neighbours 

فیلمبرداری "همسایه ها" (1952)

  

 

نکاتی درباره Pixillation به قلم نورمن مک لارن (12 آگوست 1952):

این تکنیک شامل به کار بردن اصول عکسبرداری فیلم انیمیشن و کارتون در رابطه با فیلمبرداری از بازیگران است: بدین ترتیب که به جای قرار دادن نقاشی، کارتون یا عروسک مقابل دوربین انیمیشن، انسان واقعی گذاشتیم.

 

کاربرد چنین تکنیکی جدید نیست و در واقع به فیلمهای فرانسوی اولیه در دوره Melies بازمی گردد که دوربین را در وسط فیلمبرداری متوقف می کردند تا حقه هایی ایجاد کنند و از آن زمان چنین اصولی گاه به گاه توسط فیلمسازان تجربی مانند Hans Richter ، Len Lye ، Richard Hassingham و بسیاری دیگر مورد استفاده قرار گرفته است.

 

اما در کل این تکنیک توجهی را که سزاوارش بود دریافت نکرد. حتی در فیلمهای همسایه ها و Two Bagatelles تنها امکانات ناچیز آن به کار گرفته شد و خود همین ها هم خام و ناقص بود. با این وجود به خاطر کار کردن با این روش این مشاهدات را روی کاغذ آوردم.

 

در واقع هر تکنیک انیمیشن شامل متوقف کردن دوربین بین فیلمبرداری هر فریم فیلم به جای ادامه دادن با سرعت معمول (24 فریم در ثانیه) می باشد. در ابتدا فرض شد که اگر بازیگر عکسبرداری شده با دوربین فیلمبرداری در هر فریم یا هر 24 فریم متوقف شود به دامنه جدید در حرکات انسان خواهیم رسید. به این ترتیب قوانین نمایش و ناپدید شدن، میزان حرکت آنی، اینرسی، نیروی گریز از مرکز و جاذبه را می توان نقض کرد ولی نکته مهم تر این است که سرعت بازی را می توان از سرعت آهسته تا تند به شکل نامحدود تنظیم کرد. جدا از این با پنهان کردن این تکنیک می توان بازیگر را قادر به انجام بازی دیدنی کرد و یا تکنیک را آشکارتر کرده و به وی اجازه انجام حرکات کاریکاتوری داد. همانطور که یک کارتون مصور با تغییر وضعیت نقاشی در وضعیت و شخصیت تغییر ایجاد می کند، فیلم زنده انیمه شده می تواند با دخالت در سرعت حرکات انسانی، با خلق اغراقهای غیرطبیعی و تحریف حرکات انسانی، کاریکاتور تولید کند. این فرم کاریکاتور همیشه در انیمیشن دیده می شود ولی در فیلم زنده چنین امکانی تا وقتی تکنیکهای انیمیشن در آن تعبیه نشود وجود ندارد.

 

همچنین می توان راههای جدید متنوعی برای حرکت انسان به کار برد. به جز فرم جدید راه رفتن و دویدن فرد می تواند با لغزیدن (در حالیکه نشسته، ایستاده یا روی یک پا تعادلش را حفظ می کند و یا هر روش دیگر) نمایان شدن و ناپدید شدن و بسیاری راههای دیگر از این سو به آن سو جابجا شود.

 

ایده ما در آغاز فیلمبرداری همسایه ها این بود که همه حرکات را با یک فریم در تمام هر شات بگیریم (بازیگر در فواصل بین فریمها حرکات مختصری داشته باشد) ولی بعد از چند تجربه برایمان آشکار شد که یک فریم تک تنها برای شاتهای مخصوصی مناسب است.

 

میزان سرعت حرکات بازیگر با فاکتورهای متفاوتی روبروست از تغییرات خفیف در وضعیتهای ثابت، حرکات بسیار آهسته تا سرعت معمول.

 

neighboursاز اینرو سرعت رفتارهای بازیگر و سرعت عکسبرداری دوربین به میزان دلخواه قابل تنظیم است که بستگی به تاثیر دلخواه نهایی و راحت بودن رسیدن به آن نقطه برای بازیگر دارد. برای مثال اگر بازیگر با سرعت نصف حالت معمول حرکت کند و دوربین به اندازه نصف سرعت معمول (12 فریم در ثانیه) عکسبرداری کند نمایش نهایی با سرعت طبیعی خواهد بود.

 

بسیاری از شاتهای همسایه ها که با سرعت نسبتاً طبیعی ظاهر شده اند با سرعت پایین حرکت بازیگر و دوربین، گاهی 4، 6، 8، 10 و 12 بار کمتر از سرعت معمول، گرفته شده اند. در شاتهایی با سرعت بالای حرکات بازیگر دوربین با سرعت 8 بار کمتر از سرعت معمول عکس گرفته است در حالیکه حرکات بازیگر 4 یا 3 یا 2 بار با سرعت کمتر از معمول بوده است.

 

از آنجاییکه سرعت دوربین و حرکات بازیگر قابل انعطاف است برای گرفتن مثلاً راه رفتن فرد، با سرعت یک مایل در ساعت کار را آغاز کرده و به طور نامشهود سرعت را به تدریج بالا برده تا به سرعت 20 مایل در ساعت برسد و دوربین می تواند با یک سرعت پایین ثابت حرکت کرده و بازیگر اجازه بالا بردن سرعت از بسیار آهسته تا سرعت طبیعی را داشته باشد یا اینکه بازیگر با سرعت ثابت راه رفته و سرعت دوربین پایین آورده شود. در هر دو روش تاثیر نهایی سرعت مشابه است ولی رفتار بدنی و عضلانی و مرکز تعادل تصویر تفاوت خواهند داشت.

 

ما از این تفاوتهای زیرکانه استفاده نکردیم ولی راحتی تغییرات سرعت دوربین و بازیگر را مقایسه کردیم. در بسیاری از موارد و نه همه آنها، به این نتیجه رسیدیم که بهتر است سرعت دوربین ثابت باشد و به بازیگر اجازه تنظیم حرکت داده شود. بعضی اوقات از هر دو روش استفاده شد به خصوص وقتی بازیگران تمایل به حرکت در هر دو سرعت بالا و پایین داشتند با تغییر تناوب فریم آن را جبران می کردیم.

 

حرکت طبیعی (نسبت 1:1 سرعت دوربین و حرکت بازیگر) با هر سرعت کلی قابل دست یابی است، مثلاً اگر دوربین با نصف سرعت معمول حرکت کند و بازیگر با نصف سرعت معمول بازی کند و یا اینکه دوربین 10 بار با سرعت پایین تر حرکت کرده و بازیگر نیز با سرعت 10 بار کمتر بازی کند.

 

اگر حرکات طبیعی با تاثیرات خاصی از جاذبه، اینرسی و نیروی گریز از مرکز ترکیب شود این حرکات دیگر طبیعی به نظر نخواهند رسید. مثلاً اگر دختری که یک دامن بلند پوشیده به سرعت بچرخد و به شکل معمول فیلمبرداری شود دامن در همه جهات خواهد بالا می رود (هر چه سریعتر بچرخد دامن بیشتر به هوا می رود). ولی اگر دوربین با سرعت 12 بار کمتر از حالت طبیعی فیلم بگیرد و دختر با سرعت 12 بار کمتر از حالت معمول بچرخد در نمایش نهایی دختر با سرعت معمول می چرخد ولی دامنش بالا نمی رود.  تماشاگران این حالت را به شکل کمبود نیروی گریز از مرکز تفسیر می کنند و یا اینکه گویی دامن از سرب یا یک ماده بسیار سنگین ساخته شده است. بنابراین میزان بالا رفتن دامن با تغییر سرعت نهایی در نسبت 1:1 بین سرعت عکسبرداری و بازی قابل کنترل است.

 

پتانسیل خلاقیت در این تکنیک استاپ موشن زنده،البته نه برای فیلم زنده مستقیم با حرکات هماهنگ لب و سرعت ولی برای ژانر جدیدی از باله و پانتومیم به شکل فیلم بالاست.

 

 

نمونه هایی از این تکنیک:

همسایه ها (1952) ساخته نورمن مک لارن، در استودیوی بورد ملی فیلم کانادا. فیلم برنده اسکار مک لارن که درخواستی فصیح برای صلح است نشان می دهد چطور حرص مالکیت منجر به قتل عام می شود.

 

 Neighbours

صحنه ای بیاد ماندنی از همسایه ها که این توهم را در

بیننده ایجاد می کند که شخصیت ها در فضا شناورند

 

 A Chairy Tale ساخته نورمن مک لارن در سال 1957. داستان درگیری یک مرد جوان برای کنترل یک صندلی است.در این فیلم از سرعتهای متفاوت و تکنیک پیکسیلیشن و عروسک استفاده شد.

 

 a chairy tale

A Chairy Tale

 

Two Bagatelles ساخته نورمن مک لارن در سال 1952.

 

Gisele Kerozene ساخته Jane Kounen فیلمسازی فرانسوی متولد هلند در سال 1989. سه جادوگر سوار بر دسته جاروی خود شده و در اطراف یک شهر مدرن برای پس گرفتن خدای دزدیده شده خود پرسه می زنند. این نمونه عالی پیکسیلیشن از پرشهای معلق در همسایه ها ایده گرفته است.

 

 gisele_kerozene

Gisele Kerozene

 

Sledgehammer ساخته 1986 موزیک ویدئویی به تهیه کنندگی کمپانی Aardman برای پیتر گابریل.

 

sledgehammer 

Sledgehammer

 

Food ساخته Jan Svankmayer در سال 1992. فیلمی سورئال در سه بخش است که ترکیبی از فیلم زنده، پیکسیلیشن و انیمیشن خمیری می باشد. بخشهای این سه گانه عبارتند از: Breakfast ، Lunch و Dinner .

 

 food_02

Breakfast

 

The Secret Adventures of Tom Thumb ساخته Dave Borthwick در سال 1993 در کمپانی Bolex Brothers . داستان پسری به اندازه یک عروسک که توسط یک آزمایشگاه ژنتیک دزدیده می شود و باید راهی برای یافتن پدرش پیدا کند. در این فیلم خلاقانه از تکنیکهای انیمیشن استاپ موشن استفاده شده است.

 

 tom_thumb

The Secret Adventures of Tom Thumb

 

Puppenhead فیلمی از David Cox در سال 1990. در این فیلم با ترکیب انیمیشن استاپ موشن عروسکی با فیلم زنده ساخته شده است. در یک صحنه این فیلم برای ارتباط بین این دو تکنیک با زمانهای فریم بندی مختلف از پیکسیلیشن استفاده شده است. استاد عروسک سازی John Flaus یکی از عروسکهایش را در دست نگه داشته و به زیبایی ما را متقاعد می کند که این عروسک زنده است.

 

puppenhead 

Puppenhead

 

Gymnastique de pixilation فیلمی با حرکات بسیار آرام و تخت است ولی لحظات خلاقانه ای به نمایش می گذارد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد