بیوگرافی روث لینگفورد

"روث لینگفورد" (Ruth Lingford) در لندن به دنیا آمد. در ابتدا آموزش کاردرمانی دید – با بیماران روانپریش و سالمند کار می کرد. شغل جالب و عالی ای بود... ولی او برای این کار خیلی مناسب نبود. مدام باید با اشخاص افسرده کار می کرد و آنها را از تخت پایین آورده تا فعالیت های مختلفی را انجام دهند و این کار را خیلی خسته کننده می یافت و احساس می کرد تمام انرژیش را صرف می کند. پس از تمام کردن دبیرستان یک دوره آموزشی هنر در هنرستان گذرانده بود ولی از آن زمان به بعد هیچ کار جدی ای نکرده بود. وقتی که بچه هایش کوچک بودند دوستانش کلاس نقاشی موجودات زنده می رفتند. او هم به این کلاسها رفت چون دوستانش شرکت کرده بودند و هم اینکه مهدکودکی برای بچه ها داشتند. خیلی اتفاقی یک معلم بسیار مشوق را آنجا دید که باعث شد این کلاسها را جدی تر بگیرد و دوباره به صورت پاره وقت به دانشکده هنر برگشت. 

نقاشی، سیاه قلم و مجسمه سازی کار می کرد و تصادفی وارد انیمیشن شد. یک دوربین استاندارد 8 میلیمتری قدیمی از حراجی خرید و شروع به ضبط مراحل نقاشی کرد. این سه ثانیه از فیلم را پر کرد و 2-3 دقیقه دیگر از فیلم داشت که با آن یک کار تجربی انجام داد و آن را به بلژیک فرستاد تا روی آن کار کنند آن جور که آن زمانها مرسوم بود. وقتی فیلم را گرفتم به این نتیجه رسیدم که این همان کاری است که می خواهم انجام دهم. خیلی از اینکه که می دید نقاشی هایش حرکت می کنند و هیچ کدامشان از بین نرفته اند، هیجان زده بود. وقتی کاردرمانی می خواند بخش زیادی از مطالعاتش روی حرکات انسان و آناتومی بود که همه آنها برای فهم انیمیشن و نقاشی به او کمک کردند. عادت به بافتن داشتم و این نوع وسواس اجباری تکرار فعالیتها به او به عنوان انیماتور کمک کرد تا یک گوشه بنشیند و ساعتها و ساعتها نقاشی کند.

مدرک لیسانسش را در سال 1990 از Middlesex در رشته هنرهای زیبا و تاریخ هنر گرفت و فوق لیسانسش را نیز در سال 1992 در رشته انیمیشن از کالج سلطنتی هنر دریافت کرد. از سال 1998 مشغول تدریس در مدرسه ملی فیلم و تلویزیون، دانشگاه ولورهمپتون و نیز در مقطع کارشناسی ارشد انیمیشن در کالج سلطنتی هنر شد.

فیلمهای او توسط "کانال 4" انگلستان به کرات پخش شده اند و جوایز بین المللی زیادی دریافت کرده اند. فیلمهایش را بصورت دیجیتال ولی دوبعدی می سازد که گاهاً با طرح های دستی و فیلم زنده نیز ترکیب می شود. فیلمهای او به ایجاد حس و حال بد در مخاطب مشهورند! او از قابلیتهای انیمیشن برای ایجاد فضایی سکسی و اغواگر استفاده می کند و مخاطب را جذب کرده و سپس در موقعیتی ناراحت قرار می دهد.

او که بعد از فارغ التحصیلی هزینه ای به عنوان سرمایه ساخت اولین فیلمش دریافت کرده بود، فیلم اولش را با عنوان "آنچه که او می خواهد" (What She Wants) در سال 1994ساخت که به رابطه بین سکس و خرید کردن می پردازد! به عبارتی بهتر گسترش اجتماعی سکس و کاپیتالیسم را در جامعه امروزی نشان می دهد. او این فیلم را بطور کامل با کامپیوتر خانگیش Amiga ساخت. سپس در طی سه ماهی که به عنوان کارآموز در موره تصاویر متحرک مشغول به کار بود موفق شد نظر کانال 4 انگلستان را برای سرمایه گذاری روی فیلم بعدیش جلب کند، فیلمی که باز توسط آمیگا ساخته شد. به این ترتیب "مرگ و مادر" (Death and the Mother) در سال 1997 و بر اساس داستانی کوتاه از هانس کریستین اندرسون ساخته شد و به مخاطب نشان داد که چیزهایی بدتر از مرگ نیز وجود دارند. این فیلم بود که جایزه آنسی را برایش به ارمغان آورد و او را به چهره ای شناخته شده در جهان تبدیل کرد. "لذتهای جنگ" (Pleasures of War) در سال 1998 روایتی دیگرگونه از داستان یودیت و هولوفرنس بوده و به پرخاشگری زن و رابطه بین سکس و جنگ می پردازد. این فیلم با همکاری سارا میتلند داستان نویس مشهور ساخته شد و در بین 150 فیلم برتر تاریخ به انتخاب مجله Film: The Critic's Choice به سردبیری جف اندرو جای گرفت. احمقهای پیر (Old Fools) در سال 2002 فیلمی شش دقیقه ای است که بر اساس شعری از فیلیپ لارکین ساخته شد و در آن باب گلدوف حرف زد. (گلدوف بازیگر نقش اول فیلم "دیوار" پینک فلوید بود). این فیلم نگاهی آمیخته از تنفر، ترس و احساس به مقوله اجتناب ناپذیر "مرگ" دارد. "چشم در برابر چشم" (An Eye for an Eye) در واقع موزیک ویدئویی بود که برای UNLIKE ساخته شد. فیلمی حماسی و چندبعدی که به عنوان فیلمی ضدجنگ مورد تحسین جهانیان قرار گرفت. فیلمی بشدت روانشناسانه در مرود پرخاشگری در جنگ. که جایزه مک لارن را از فستیوال ادینبرو نصیب سازنده اش کرد. فیلم اخیرش با عنوان "مرگهای کوچک" (Little Deaths) در سال 2010، مستندی انیمیشنی ست که تجربه ارگاسم را بر اساس مصاحبه هایی ضبط شده به تصویر می کشد. این فیلم که بودجه آن را مرکز مطالعات فیلم هاروارد متقبل شده است در جشنواره انیمیشن اتاوا به نمایش درآمد و تحسین همگان را برانگیخت.

نظرات 1 + ارسال نظر
زهرا 5 مهر 1390 ساعت 02:51 ب.ظ

خوب بود
مرسی


ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد